برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 39
تقدیر نه در رمل نه در کاسه چینی ست
آینده ی ما دورتر از آیینه بینی ست
ما هرچه دویدیم به جایی نرسیدیم
ای باد سرانجام تو هم گوشه نشینی ست
از خاک مرا برد و به افلاک رسانید
این است که من معتقدم عشق زمینی ست
یک لحظه به بخشایش او شک نتوان کرد
با این همه تردید در این باره یقینی ست
شادم که به هر حال به یاد توام اما
خون می خورم از دست تو و باز غمی نیست
برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 43
اگر ماه بودم
به هر جا که بودم
سراغ تورا
از خدا مي گرفتم
و گر سنگ بودم
به هر جا که بودي
سر رهگذار تو
جا مي گرفتم
اگر ماه بودي
به صد ناز
شايد
شبي بر لب بام من
مي نشستي
و گر سنگ بودي
به هر جا که بودم
مرا مي شکستي
مرا مي شکستي
برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 45
برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 62
لختی بخند خنده گل زیباست
پیشانیت تنفس یك صبح است
صبحی كه انتهای شب یلداست
در چشمت از حضور كبوترها
هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست
رنگین كمان عشق اهورایی
از پشت شیشه دل تو پیداست
فریاد تو تلاطم یك طوفان
آرامشت تلاوت یك دریاست
با ما بدون فاصله صحبت كن
ای آن كه ارتفاع تو دور ازماست
اشعار...برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 41
چشم تو زینت تاریکی نیست
پلکها را بتکان ، کفش به پا کن و بیا
و بیا تا جایی ، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب ،
اندام تورا ،
مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند.
پارسایی است در آنجا که تو را خواهد گفت
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است.
اشعار...برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 37
برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 42
اگرچه دستانش از ابتذال شکنندهتر بود.
هراسِ من ــ باری ــ همه از مردن در سرزمینیست
که مزدِ گورکن
از بهای آزادیِ آدمی
افزون باشد.
جُستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتنِ خویش
بارویی پیافکندن ــ
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیشتر باشد
حاشا، حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم.
احمد شاملو
برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 38
برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 49
برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 41