اشعار

ساخت وبلاگ
هنوز چشم مرادم رخ تو سیر ندیدههوا گرفتی و رفتی ز کف چو مرغ پریدهتو را به روی زمین دیدم و شکفتم و گفتمکه این فرشته برای من از بهشت رسیدهبیا که چشم و چراغم تو بودی از همه عالمخدای را به کجا رفتی ای فروغ دو دیدههزار بار گذشتی به ناز و هیچ نگفتیکه چونی ای به سر راه انتظار کشیدهچه خواهی از سرِ من ای سیاهی شب هجرانسپید کردی چشمم در انتظار سپیدهبه دست کوته من دامن تو کی رسد ای گلکه پای خسته‌ی من عمری از پی تو دویدهترانه‌ی غزل دلکشم مگر نشنفتیکه رام من نشدی آخر ای غزال رمیدهخموش سایه که شعر تو را دگر نپسندمکه دوش گوش دلم شعر شهریار شنیده اشعار...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 39 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1396 ساعت: 18:38

تقدیر نه در رمل نه در کاسه چینی ست
آینده ی ما دورتر از آیینه بینی ست
ما هرچه دویدیم به جایی نرسیدیم
ای باد سرانجام تو هم گوشه نشینی ست
از خاک مرا برد و به افلاک رسانید
این است که من معتقدم عشق زمینی ست
یک لحظه به بخشایش او شک نتوان کرد
با این همه تردید در این باره یقینی ست
شادم که به هر حال به یاد توام اما
خون می خورم از دست تو و باز غمی نیست

اشعار...
ما را در سایت اشعار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 43 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1396 ساعت: 18:38

اگر ماه بودم
به هر جا که بودم
سراغ تورا
از خدا مي گرفتم
و گر سنگ بودم
به هر جا که بودي
سر رهگذار تو
جا مي گرفتم
اگر ماه بودي
به صد ناز
شايد
شبي بر لب بام من
مي نشستي
و گر سنگ بودي
به هر جا که بودم
مرا مي شکستي
مرا مي شکستي

اشعار...
ما را در سایت اشعار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 45 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1396 ساعت: 18:38

بهار میرسد اما ز گل نشانش نیستنسیم رقص گل آویز گل فشانش نیستدلم به گریه خونین ابر میسوزدکه باغ خنده به گلبرگ ارغوانش نیستچنین بهشت کلاغان و بلبلان خاموشبهار نیست به باغی که باغبانش نیستچه دل گرفته هوایی ، چه پا فشرده شبی !که یک ستاره لرزان در آسمانش نیستکبوتری که در این آسمان گشاید بالدگر امید رسیدن به آشیانش نیستستاره نیز به تنهاییش گمان نبردکسی که همنفسش هست و همزبانش نیستجهان به جان من آنگونه سرد مهری کردکه در بهار و خزان کار با جهانش نیستز یک ترانه به خود رنگ جاودان نزنددلی که چون دل من رنج جاودانش نیست اشعار...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 62 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1396 ساعت: 18:38

لبخند تو خلاصه خوبیهاست

لختی بخند خنده گل زیباست

پیشانیت تنفس یك صبح است

صبحی كه انتهای شب یلداست

در چشمت از حضور كبوترها

هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست

رنگین كمان عشق اهورایی

از پشت شیشه دل تو پیداست

فریاد تو تلاطم یك طوفان

آرامشت تلاوت یك دریاست

با ما بدون فاصله صحبت كن

ای آن كه ارتفاع تو دور ازماست

اشعار...
ما را در سایت اشعار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 41 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1396 ساعت: 18:38

گوش کن ، جاده صدا می زند از دور قدمهای تو را

چشم تو زینت تاریکی نیست

پلکها را بتکان ، کفش به پا کن و بیا

و بیا تا جایی ، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد

و زمان روی کلوخی بنشیند با تو

و مزامیر شب ،

اندام تورا ،

مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند.

پارسایی است در آنجا که تو را خواهد گفت

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است.

اشعار...
ما را در سایت اشعار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 37 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1396 ساعت: 18:38

روزی ما دوباره کبوتر هایمان را پیدا خواهیم کردو مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت.روزی که کمترین سرودبوسه استو هر انسانبرای هر انسانبرادری استروزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندندقفلافسانه یی ستوقلببرای زندگی بس است.روزی که معنای هر سخن دوست داشتن استتا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.روزی که اشعار...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 19:16

هرگز از مرگ نهراسیده‌ام

اگرچه دستانش از ابتذال شکننده‌تر بود.

هراسِ من ــ باری ــ همه از مردن در سرزمینی‌ست

که مزدِ گورکن

از بهای آزادیِ آدمی

افزون باشد.

جُستن

یافتن

و آنگاه

به اختیار برگزیدن

و از خویشتنِ خویش

بارویی پی‌افکندن ــ

اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش‌تر باشد

حاشا، حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم.

احمد شاملو

+ نوشته شده در  چهارشنبه سی ام فروردین ۱۳۹۶ساعت 16:32  توسط رویا  | 
اشعار...
ما را در سایت اشعار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 38 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 19:16

مات خود را صنما مات مکن بجز از لطف و مراعات مکن   خرده و بی‌ادبی‌ها که بـرفت عفو کـن هیچ مکـافـات مکن   وقت رحم است بکن کینه مکش بـنده را طـعـمه آفـات مکن   به سر تو که جدایی مندیش جز که پیوند و ملاقات مکن   خاک خود را به زمین برمگذار منزلش جـز بـه سماوات مکن   اولش جز به سوی خویش مکش   آخرش جز که اشعار...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 49 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 19:16

خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودشبنماند هیچ اش الا هوس قمار دیگرتا جایی که تحقیقات و پژوهش های ادبی نشان داده است وبسیاری از پژوهندگان به این باور اند ،قالب شعری مثنوی آنگونه که قصیده و غزل و رباعی در برخورد با زبان و فرهنگ عربی پدید آمده اند،از محصولات فرهنگ عرب واختراعات اعراب نیست.این قالب شعری اشعار...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ashar129 بازدید : 41 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 19:16